افسانهای قدیمی درباره قورباغه و یک سطل آب وجود دارد که در حقیقت مثالی از «قانون زوال» است: اگر یک قورباغهی شاد و براق و باهوش را بگیرید و درون یک سطل آب جوش بیندازید چه واکنشی نشان خواهد داد؟ بی درنگ بیرون خواهد پرید! او به خود میگوید: «اصلا لذت ندارد. من که رفتم!» حالا همان قورباغه، یا یکی از اقوامش را بگیرید و داخل سطل آب سرد بیندازید بعد سطل را روی اجاق بگذارید و به تدریج گرمش کنید. به نظر شما عکس العمل قورباغه چیست؟ قورباغه راحت و آسوده مینشیند و چند دقیقه بعد به خودش میگوید: «به نظر میرسه اینجا یکم گرمه» و تا چشم به هم میزنید یک قورباغه آب پز مهیا شده است!!
“قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود.”
پایا مشاور
به نظر شما پیام این داستان چیست؟ وقتی تغییر تدریجی اتفاق میافتد، قورباغه متوجه نمیشود که چه اتفاقی در حال افتادن است تا زمانی که دیگر کار از کار میگذرد. ما هم ممکن است گاهی مانند قورباغه دچار اشتباه بزرگ شویم و وقتی به خودمان میآییم، میبینیم که کار از کار گذشته است. آیا اگر فردا از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شدهاید، نگران نمیشوید؟ قطعة جواب شما بله است. تلفن را بر میدارید و به اورژانس زنگ میزنید و میگویید «الو! اورژانس من چاق شده ام!» اما وقتی این اتفاق به تدریج رخ میدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و … بیخیال از کنارش میگذریم و ناگهان میبینیم که بیست کیلو چاق شدهایم. اگر در یک روز ۱۰ هزارتومن بیشتر از بودجه خود خرج کنید مشکلی حاصل نمیشود؛ اما اگر فردا و روزهای دیگر هم این اتفاق تکرار شود، نهایتا ورشکست میشوید. این داستان کسانی است که ورشکسته میشوند، اضافه وزن میآورند و یا در امتحانات مردود میشوند!! معمولا ما به یک باره در معرض این مصیبتها قرار نمیگیریم، یک ذره امروز، فردا ذرهای دیگر و ناگهان بمب! و تازه اینجاست که همه میپرسند: “چی شده؟” مسائل جزئی دست به دست هم میدهند و مصیبتهای بزرگ را میسازند. مثل قطرههای آب که به سنگها و صخرهها میخورند و کم کم آنها را میفرسایند. اصل قورباغهای به ما هشدار میدهد که مراقب انحرافات باشیم. باید هر روز از خود بپرسیم: «من به کجا می روم؟ آیا من شادتر، سلامتتر، متناسبتر و سعادتمندتر از سال گذشته خود هستم؟» و اگر پاسخ منفی است باید در شیوه زندگی خود تجدید نظر کرد و اینجاست که یاد ضرب المثل معروف میافتیم:
قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود.
نکته ترسناک ماجرا اینجاست که هیچ سکونی در کار نیست، همه ما یا به پیش میرویم و یا از قافله جای میمانیم!!